آموزه وفا در فلسفه گابریل مارسل

thesis
abstract

روند حوادث در قرن بیستم انسان و شرایط زندگی او را در مرکز توجه فیلسوفان قرار داد. در میان این فیلسوفان گابریل مارسل چهره ای ممتاز است. وی به عنوان متفکری که به دنبال فلسفه ورزی نیست بلکه دغدغه ی انسان را دارد، برای یافتن راه نجات، مرزهای فلسفه ی سنتی را درمی نوردد و با نگرشی نامتعارف درصدد یافتن راهی برای احیای کرامت انسان معاصر است.مارسل آشکارا به تفکر مدرن می-تازد و آن را سبب از خودبیگانگی انسان معاصر معرفی می کند.وی این تفکر را با مفاهیم کارکرد و انتزاع تعریف می کند. مفاهیمی که سبب ازخودبیگانگی انسان، خروج او از جایگاه حقیقی اش در هستی و در نتیجه، غربت و تشویش او شده است.مارسل دریافت که برای احیای کرامت انسانی، باید در تعریف انسان تجدید نظر کرد. این تعریف مجدد، نیازمند پایه ریزی متافیزیکی است که بتواند انسان را در جایگاه واقعی اش بنشاند. چنین متافیزیکی با به رسمیت شناختن حقایقی که وی راز می نامد، به انسان این امکان را می دهد که خود و جهان را از طریق مشارکت در تجربه های درونی اش بشناسد. تجربه ای که این بارِ معنایی را خواهد داشت وفاست. در نوشتار حاضر به بررسی آموزه ی وفا از دیدگاه مارسل پرداخته می شود. وفا در جغرافیای فکری مارسل جایگاهی کلیدی دارد و اساساً راهبرد وی به تغییر است. وفا، تغییر در سه سطح از زندگی انسان را در برنامه ی خویش دارد. در سطح فردی، به انسان توان تعالی از آنات زمان و بازیافتن وحدت و هویت خویش را می دهد. در ساحت اجتماع، وفا روابط بیناشخصی را با الگوی عشق و تعهد سامان می دهد اما در همین ساحت و در پی تجربه های بیناشخصی صورت کامل خویش را در ساحت ایمان می یابد و در ارتباطی دو سویهوارد تجربه ی شخص متعال می شود. واژگان کلیدی: وفا، تعالی، دیگری، کارکرد، انتزاع.

similar resources

نسبت میـان بودن و داشتـن در فلسفه گابریل مارسل

چکیده از نظر گابریل مارسل آدمی دو گونه ارتباط با هستی دارد: «بودن» و «داشتن» و این دو، لازمه زندگی هستند. انسان، غالباً مقوله ملک و «داشتن» را بر بعضی از عناصر شخصی و حتی بر افکار و تصورات خود اطلاق می‌کند و آن را به صورت ملموس توصیف می‌کند. در «داشتن»، کارکرد و به تبع آن علم کاربردی مطرح است و در آن، ما با مسائل و تکنیک و مهارت‌ها سر و کار داریم. ارتباط ما در «داشتن» ارتباط «من» و «او» است، یع...

full text

بازتاب اندیشه گابریل مارسل در نمایش‌نامه‌های او

گابریل مارسل فیلسوفِ اگزیستانس، نمایشنامه‌نویس، موسیقی‌دان، منتقد تئاتر و موسیقی معاصر فرانسوی است. نمایشنامه‌های مارسل پیوندی ناگسستنی با مفاهیم فلسفی او دارد. مارسل خود می‌گوید که عشق به موسیقی و تئاتر در او از علاقه پرُشور به فردیت موجودات و جذابیت مقاومت‌ناپذیر رازهای بی‌پایان به سوی حقیقت سرچشمه می‌گیرد. مارسل در فلسفه اگزیستانس راه امید را برای انسان می‌گشاید؛ در نمایش‌هایش انسان و موقعیت‌ه...

full text

بازتاب اندیشه گابریل مارسل در نمایش نامه های او

گابریل مارسل فیلسوفِ اگزیستانس، نمایشنامه نویس، موسیقی دان، منتقد تئاتر و موسیقی معاصر فرانسوی است. نمایشنامه های مارسل پیوندی ناگسستنی با مفاهیم فلسفی او دارد. مارسل خود می گوید که عشق به موسیقی و تئاتر در او از علاقه پرُشور به فردیت موجودات و جذابیت مقاومت ناپذیر رازهای بی پایان به سوی حقیقت سرچشمه می گیرد. مارسل در فلسفه اگزیستانس راه امید را برای انسان می گشاید؛ در نمایش هایش انسان و موقعیت ه...

full text

دیگری از منظر گابریل مارسل

از دیدگاه مارسل، جهان معاصر، جهان کارکردی و درهم شکسته ای است که در آن راز هستی به فراموشی سپرده شده است. پیامدهای ضروری غفلت از هستی، پوچی، ناامیدی و ازخودبیگانگی انسان است. او ریشه ی این غفلت و ازخودبیگانگی را فقدان خدا می داند و معتقد است این فقدان به دلیل از دست رفتن ارزش های وجودی ای است که بنیان انسانیت بر آن بنا شده است. از این رو او برای بازگرداندن این ارزش ها تلاش می کند و بر این باور ...

15 صفحه اول

مابعدالطبیعه به مثابة تأمل ثانویه در رازها از دیدگاه گابریل مارسل

از دیدگاه مارسل، مباحث اصلی فلسفة دین (همچون وجود، اگزیستانس، اختیار و ایمان) در گسترة راز می‌گنجد نه مسئله، و از همین روست که متافیزیک به مثابة تأمل در راز است، و رازها با تأمل ثانویه مورد بررسی قرار می‌گیرند. به عقیدة وی، مهم‌ترین اشتباه اهل مابعدالطبیعه آن بوده که سعی می‌کردند مباحث فلسفه را ـ که از جنس رازند ـ به عنوان مسئله مطرح سازند و به حل آنها بپردازند؛ اما از آنجا که رازها قابل حل نیس...

full text

ارتباط با دیگری از دیدگاه گابریل مارسل و بازتاب آن در نمایش شیرفهم

گابریل مارسل فیلسوف‏ْ، موسیقی‌دان و نمایش‌نامه‌نویس معاصر فرانسوی است که میان آثار فلسفی و هنری او پیوند نزدیکی وجود دارد. یکی از موضوعات فلسفی مورد علاقه‌ی مارسل، خود و ارتباط آن با دیگری است. از نظر او، فرد در شرایط اجتماعی از وجود خود آگاه می‌شود. دیگران با تحسین یا نکوهش کنش فرد سبب می‌شوند تا فرد از خود آگاه شود. به بیانی، دیگری یک واسطه‌ی کمکی و موقتی است که از راه آن فرد می‌تواند تصویری م...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


document type: thesis

وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده الهیات و معارف اسلامی

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023